20 ژانویه 2009 است. حدود 2 میلیون نفر در سرمای صفر درجه واشنگتن دی سی گردهم آمدند تا شاهد مراسم شروع دوران ریاست جمهوری تو باشند. پشت میکروفون می آیی. روی تریبون مقابل تو و البته بر روی تابلوهایی که در دست هوادارانت قرار دارد، کلمه جالبی نقش بسته است. واژه ای که وظیفه دارد حتی شده به ظاهر، راه تو را از جرج دبلیو بوش جنگ طلب ، جدا کند. «تغییر». حالا تو، سرخوش و خوشحال، دوباره وعده می دهی که بساط جنگ عراق و افغانستان را جمع می کنی. صدای تشویق هواداران، بلند می شود...
فلاشبک...
به خوبی به یاد داری که از سال 1992 تا 2004 در دانشگاه شیکاگو ، دروس حقوق اساسی تدریس می کردی. تو، در اصل فارغ التحصیل رشته حقوق هستی و البته یک لیسانس حقوق بین المللِ قاب گرفته هم داری.
سال 2002 را به یاد داری؟ دوم اکتبر بود که کنگره، لایحه جنگ عراق را تصویب کرد و به دولت بوش مجوز جنگ داد. این تو بودی که در اجتماع بزرگی از مخالفان جنگ عراق در شیکاگو سخنرانی کردی!
چندی بعد، درست 4 روز مانده به حمله به عراق یعنی در روز 16 مارس 2003، هنگامی که جورج بوش اولتیماتوم چهل و هشت ساعتهای به صدام حسین برای خروج از عراق یا مواجهه با جنگ داده بود، دوباره در بزرگترین اجتماع ضد جنگ در شیکاگو سخنرانی کردی و گفتی که هنوز برای جلوگیری از وقوع جنگ «دیر نشده است.»
جایزه صلح
سال 2009 است. کمیته نروژی صلح نوبل دنبال کسی می گردد. لیست شان را بالا و پایین می کنند تا می رسند به نام تو. هنوز یکسال از دوره ریاست جمهوری تو در سرزمین اتانازی نگذشته که به علت «تلاش فوقالعاده(!) برای تقویت دیپلماسی بینالمللی و ترغیب به همکاری میان مردم» جایزه صلح نوبل سال را دریافت می کنی! جایزه را کجا گذاشته ای؟ حتماً هر از چندگاهی، به آن ، نگاهی می اندازی؟ این روزها هم که حتماً برای لشکرکشی به سوریه، با آن شیر و خط می کنی!
تعطیلی گوانتانامو
راستی چه خبر از گوانتانامو؟! هنوز هم شرایط برای تعطیلی آنجا، فراهم نیست؟!! تعطیلی گوانتانامو که وعده خیلی کوچکی بود، بیا باز هم در مورد جنگ صحبت کنیم! پرسش اصلی بیشتر آمریکایی ها این است که سربازانشان کی به خانه برمی گردند. سربازانی که هنوز سایه هایشان در افغانستان و عراق، روی سر مردم این دو کشور، سنگینی می کند. باور کن، این سربازها هم، خسته شده اند. حالا هم که بر طبل جنگ سوریه می کوبی، باز باید تعدادزیادی از آنها از واشنگتن در این هوای گرم تابستانی، شال و کلاه کنند(!) به مرزهای سوریه برسند تا نقشه های تو را اجرا نمایند. خیلی ها هم که باید از افغانستان و عراق به تازه واردها، ملحق شوند.
کابل – بغداد – دمشق
در اتاق بیضی شکل کاخ سفید نشستهای و بر روی نقشه خاورمیانه، نقطه،نقطه بازی می کنی. نقطه کابل را که جرج بوش به بغداد وصل کرد حالا تو می خواهی، نقطه بغداد را به دمشق، متصل کنی. انگار هر از چند گاهی، جنگِ خون آمریکا، پایین می آید! کاخ سفید، خون می خواهد. برگرد به افغانستان نگاه کن. چه می بینی؟ طولانی ترین جنگ در تاریخ آمریکا. ده سال است که سربازان آمریکایی و مردم افغانستان در این جنگ کشته می شوند و هنوز تکلیف مشخص نیست.
چاک هیگل، سینه چاک میدهد تا دستور حمله را صادر کنی. به تو گفته اند که بشار اسد، از سلاح شیمیایی استفاده کرده است. کلیپ تزریق یک ماده شیمیایی توسط تروریست های سوری به کودکان این کشور را در یوتیوب نگاه کن.
این روزها وزیر خزانه داری ات از پرشدن چوب خط بدهی های ایالات متحده در ماه اکتبر صحبت می کند. یک تریلیون دلار بدهی. خیّر جنگ سوریه کیست که می خواهد در اوج بدهی، هزینه لشکرکشی تو را تأمین کند؟ همه می دانند. صهیونیست ها.
8 سال از جستجوی سلاح های کشتار جمعی در عراق می گذرد. چیزی پیدا کردید؟ همین امروز، حملات تروریستی، چندین نفر را در این کشور، کُشت. این بود ساختن ژاپن اسلامی در کنار دجله و فرات؟
حرف آخر
حالا خیلی راحت می شود، دلیل تأخیرهای برگزاری ژنو 2 را متوجه شد. آقای اوباما، سوریه را تبدیل به عراق نکن. سوریه را با مختصات افغانستان، شبیه سازی نکن. الان وقت جنگ نیست. به جوانان بیکار آمریکایی فکر کن که هر روز به تعداد موهای سرت، شغل شان را از دست می دهند. هزینه کردن برای جنگ با سوریه، خیانت به نسلی است که قرار است آینده آمریکا را بسازند. به تاریخ فکر کن. نقاب جرج بوش بودن را کنار بزن. در سوریه، خبری نیست. اگر هم باشد، خبرسازی رفقای بندری(!) شماست که صدایش درآمده است.
اشتباه نکن و وارد مراسم عبری - عربی «بالماسکه» در سوریه نشو. وقتی ماسک ها برداشته شود، جز چند سلاح شیمیایی در دست تروریست ها، چیز دیگری نمی بینی. یکبار دیگر با سکه نوبل صلح، شیر خط کن. شاید این بار، متوجه شدی و دور سوریه را خط کشیدی.